کاوش موضوع فایده گرایی
صفحه اصلی
فایده گرایی
فایدهگرایی، سودگرایی، سودمندگرایی، فایدهباوری، اصالت سود، اصالت نفع (به انگلیسی: Utilitarianism) که مطلوبیتگرایی و منفعتگرایی نیز ترجمه شده است، شاخهای از نظریههای اخلاقی پیامدگرایانه و تلاشی برای پاسخ به این پرسش است که: «چه کار کنیم؟»
بنا به سودمندگرایی، اخلاقیترین عمل، عملی است که «سودمندترین گزینه برای طرفین اثرپذیر» باشد، حتی اگر مضر (ذاتاً شر) باشد. گرچه در فایدهگرایی فردیت و اختلافات فردی لحاظ میشود، ولی همه آنها در راستای به حداکثر رساندن مطلوبیت و مفاهیم مرتبط با آن لحاظ میگردد؛ مثلاً جرمی بنتام، بنیانگذار سودمندگرایی، سودمندی را چنین توصیف کرد: «آن ویژگی در هر چیزی که با آن ویژگی، آن چیز به ارائه سود، مزیت، لذت، خیر، یا خوشبختی… [یا] پیشگیری از رخ دادن ضرر، درد، شر، یا ناکامی متمایل شود، برای طرفهایی که سودشان در نظر گرفته میشود.» فایدهگرایی نسخهای از نتیجهگرایی است که بیان میکند پیامدهای هر عملی تنها معیار درست و نادرست است. فایدهگرایی برخلاف دیگر انواع نتیجهگرایی، از قبیل خودپرستی و ایثارگرایی، منافع همه انسانها را بهطور یکسان در نظر میگیرد.
طرفداران فایدهگرایی در چندین مورد با هم اختلاف نظر دارند، مانند اینکه آیا اقدامات باید براساس نتایج احتمالی آنها (فایده گرایی عمل) انتخاب شوند یا اینکه آیا عاملان باید از قواعدی پیروی کنند که سودمندی را به حداکثر میرسانند (سودمندگرایی قاعده). همچنین در مورد اینکه آیا کل (سودمندی کل)، میانگین (متوسط سودگرایی) یا حداقل ابزار باید حداکثر باشد نیز اختلاف دیدگاه دارند.
گرچه بذرهای این نظریه را میتوان در آرای آریستیپوس و اپیکور مشاهده کرد، که ملاک خوشبختی را تنها در خیر میدیدند، ولی سنت سودگرایی بهطور امروزی آن با بنتام آغاز شد، و افرادی چون جان استوارت میل، هنری سیجویک، دیوید بریبروک، و پیتر سینگر از این تئوری در رفاه اقتصادی جامعه، بحران فقر جهانی، اخلاق پرورش حیوانات برای غذا و اهمیت جلوگیری از فجایع آخرالزمانی برای بشریت استفاده کردند.
سودمندگرایی نباید با عملگرایی اشتباه گرفته شود.
جرمی بنتام در کتاب «مقدمهای بر اصول اخلاق و قانون گذاری» از اصالت سودمندی دفاع میکند و میگوید: «هدف قانونگذار باید این باشد که حداکثر خوشی افراد را تأمین کند؛ و سپس اضافه میکند که چون مجازات، توأم با درد است، لذا ذاتاً شر محسوب میشود و باید فقط موقعی اجرا گردد که از بروز شر بزرگتری جلوگیری کند.»
جان استوارت میل در فلسفه لذت از جرمی بنتام پیروی میکند و میگوید: «در انتخاب خوشیها باید خصوصیات آنها را که شدت و ضعف، پایداری یا زودگذری، مسلم بودن یا محتمل بودن، نزدیکی یا دوری، خلوص یا باروری یا بیثمری باشد در نظر گرفت.»
پیدا است اگر باید بین دو خوشی یکی را انتخاب کنیم، آن یک که شدیدتر و پایدارتر، سالمتر و نزدیکتر، خالصتر و بارورتر است باید رجحان داشته باشد. اما در نظر جرمی بنتام خوشیها از لحاظ نوع و کیفیت با هم اختلاف ندارند و اختلافشان صرفاً در کمیت است؛ بنابراین اگر سایر شرایط مساوی باشند، به قول او، چنانکه در کتاب مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری میگوید: «تصنیف چاچاچا همان ارزشی را دارد که سمفونی نهم بتهوون».
فایدهگرایان تنها معیار نهایی دربارهٔ صواب، خطا و الزام را «سود» میدانند و معتقدند غایت اخلاقی که باید در تمام اعمال خود به دنبال آن باشیم، بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر (یا کمترین غلبه ممکن شر بر خیر) در کل جهان است. همچنین آنها اشاره دارند به اینکه خوب و بد را میشود به روش کمی اندازهگیری کرد.... بیشتر در ویکی پدیا